من غریب خلوت تنهاییم ، سوزد از غم سینه سوداییم
چشم من بارانی ابر فراق ، داغدار لاله صحراییم
من اسیر بند زندان تنم ، بیقرار این دل شیداییم
آه سرد من نشان درد من ، دردمند نکته داناییم
همچو نیلوفر به بالا سرکشم ، چون زمینی نیستم بالاییم
*****************
ورودتون به وبلاگم رو خوش آمد میگم و منتظر یادگاریهای زیباتون هستم.***********رخساره
ادامه...
یادت شما که همیشه فکر و ذکر ماهست . اما سخت است گاهی این فکر را به رشته ی تحریر در بیاورم . سخت که می گویم برای خودم سخت است و عجیب وقتی نامت را باقلم دستم می نگارم از چشمانم آب می آید و قلبم طوفانی می شود
کاش هیچ وقت مجبور به جدایی نبودیم که لازم باشه خداحافظی کنیم...
سخته خداحافظی.
خیلی سخته.
خداوندا
توخود برایم تاس بریز
من قوانین بازی را رعایت خواهم کرد . . .
اَز بعضیـــآ بــآسـ پُـرسیـــد:
پَــرو بآلـو کِهـ مَنـ بِــهـِت دآدمـ ،
دُم اَز کُجــآ دَر آوُردیـــ ؟!
قابل نداشت
خداحافظی را خودمان سخت می کنم
وگر نه خداحافظی چیزی نیست جز سپردن عزیزی به دست خدا .
شاد باش که به خدا سپرده می شوی
به به چه عجب یاد ما کردی استاد!
یادت شما که همیشه فکر و ذکر ماهست . اما سخت است گاهی این فکر را به رشته ی تحریر در بیاورم .
سخت که می گویم برای خودم سخت است و عجیب
وقتی نامت را باقلم دستم می نگارم از چشمانم آب می آید و قلبم طوفانی می شود
soooo true